به چند تا وبلاگ ديگه ك راجب خاطرات عمل نوشتن سر زدم و بعد خيلي پشيمون شدم و دارم هر لحظه به خودم لعنت ميفرستم ك چرا اين كارو كردم استرس و اضطراب روز و شب نذاشته واسم . ميدونم 25 آذر ماه ممكنه آخرين روز زندگيم باشه و اصلا از اتاق عمل زنده بيرون نيام بايد خودمو براي هر اتفاقي آماده كنم يا شايدم با لطف و ياري خدا همه چيز به خير بگذره و اون روز من دوباره متولد شم با فيس جديد :)
قطعا دو هفته ي اول خيلي سخت خواهد بود تا جايي ك شنيدم چند روز اول قراره خون بالا بيارم ازين بابت مشكلي ندارم چون كلا من با خون ميونه ي خوبي دارم تا دو سه هفته هم نميتونم غذا بخورم و ي مدت بايد با سوپ و چيزاي آبكي سر كنم ك اين خودش به نوعي كابوسه تا يك سال سختي داره ولي تموم ميشه غمت نباشه.
دير و زود داره ولي سوخت و سوز نداره
روز ,ك ,عمل ,ي ,هفته ,خون ,داره ولي ,ندارم چون ,چون كلا ,كلا من ,مشكلي ندارم
درباره این سایت